حکایت

کند و کاوی در آثار و اشعار مسعود فردمنش

حکایت

کند و کاوی در آثار و اشعار مسعود فردمنش

حکایت عاشقی ها

به نام بخشنده بزرگ

نهایتا حکایت عاشقی ها یا همون حکایت ده هم به بازار اومد ...خیلی وقت بود منتظر این آلبوم بودم و مسعود عزیز هم قبلا چند تا از قطعه های آلبوم رو برام خونده بود ...اساسا حکایتها رو باید در کنار همدیگه و با هم در نظر گرفت ...امروز ما با ده حکایت روبرو هستیم که حکایت اول با سیاوش شاید معروفترینش باشد ....همونجور که مسعود بارها نظرات و اندیشه هاشو در ترانه ها و برنامه های مختلف مطرح کرده ، سبک و نوع کارش مشخصه و حکایت ده هم دنباله ای بر کارهای قبلیه و بیشتر به حکایت هشت شبیهه ...

در این آلبوم تمام آهنگ ها ساخته ی خود فردمنشه....حضور خانم فتیه عامری هم صفا و لطف بیشتری به البوم بخشیده ... در مجموع با یازده ترانه در این آلبوم مواجهیم ...

شش ترانه از فتیه عامری و پنج ترانه هم از مسعود عزیز ....


مصاحبه با مسعود فردمنش به زودی


با تو حکایتی دگر این دل ما به سر کند ....شب سیاه قصه را هوای تو سحر کند
بزودی گپی صمیمانه با سفیر شعر و ترانه مسعود فردمنش عزیز ...
پیرامون سه دهه ترانه سرایی و عشق بازی با کلمات
و ناگفته هایی از حکایتها ...
سوالها، نظرات ، دلتنگیها ، عاشقیها ، ترانه ها ، ستایشها ، انتقادها و خلاصه هر چی که دوست دارین استاد جواب بدن در همین تایپیک و کامنتهای همین بخش قرار بدین تا از ایشون بپرسیم ....همچنین واگویه ها و دلتنگیهای ی شخصیتون رو هم میتونین بفرستین به javad.fardmanesh@gmail.com تا با نام و یاد خودتون از ایشون پرسیده شود .

دعا کنید ...

با سلام

مسعود فردمنش رو که همه میشناسن و نیازی به معرفی نداره ، سفیر شعر و ترانه و حکایت ساز معاصر ... شاعری که 3 دهه است همچنان استوار می نگاره و تن به ابتذال نمی ده . کسی که مفهوم جدیدی از ترانه سرایی را باب کرد و باور عام و خاص را در مورد ترانه ی درست و با پشتوانه ی فکری مشخص ، عوض کرد . اشعار فردمنش سراسر ایهام و استعاره و به غایت شرقی است . شاید در هیچ فرهنگی ( منهای مشرق زمین ) این اصطلاحات ، اینقدر هواخواه نداشته باشد ( رو تابلوهای جاده ها ، سر گذر پیاده ها ، برو زیارت دلتو وا شه ، انقد بمون تا نذرت ادا شه و...) همانگونه که می بینید فردمنش بسیار زیبا و با احساس از دل مردم می گوید ، او بازاری نمی نویسد چرا که غم نان آنچنان به او فشار نمی آورد که به بسیاری آورد و بسیاری هم برای جیبشان نگاشتند . همانگونه که خود میگفت : « ترانه سرایی عشق بازی با کلمات است ..» عاشقانه می نویسد و می نگارد . اما غرض من از نوشتن این مطلب این بود که چندی است همسر محترم مسعود بستری شدن و به بیماری سختی دچار شدن . اونایی که فردمنش را بشناسن ، یقینا نام فتیه عامری رو هم شنیدن ایشان اکنون دچار بیماری سختی شدن . تقاضای من از شما دوستان سیاوشی این است که برای بهبودی ایشان دعا کنید . در این موارد آنچه که از هر آدمی بر میاد فقط دعا است ...همین .بسیاری از خواننده هایی که امروز اسم و رسمی به هم زدن مدیون اشعار فردمنشن ، بی هیچ شک و تردیدی . ولی ما ایرانیها عادتمونه که وقت گرفتاریها خبری از هیچ کدوممون نیست و همه ی کارهامون میذاریم برای وقتی که رفیقامون گرفتار شدن و ... در هیچ کجای دنیا اینجوری نیست . بعدم ادعامون میشه ما ایرانیها ... عیبی نداره اینم مرام روزگاره . اون روزایی که از فردمنش شعر میخواستن دور و برش شلوغ بود ولی الان که نیاز به همراهی و دلگرمی داره همه ی دوستان گرفتارن !!!!!!!!!!!   


عزیزم جشن میلادت مبارک

۲۰ فوریه / 1 اسفند : 60 امین سالروز تولد سفیر شعر و ترانه ، مسعود فردمنش




سایز اصلی پوستر


یک عمر با مسعود فردمنش و فتیه عامری


    سخن گفتن از سیاوش قمیشی بدون توجه به یکی از یاران با وفایش خالی از لطف است اگر چه سیاوش خود به تنهایی یک هنرمند به تمام معناست اما استاد هم به خاطر گروه بسیار خوبی که دارد همواره موفق بوده است .


    یکی از این یاران با احساس مسعود فردمنش است که همیشه یار و یاور سیاوش بوده است مسعود فردمنش متولد 20 فوریه 1950/ 1 اسفند 1329 در خیابان استخر در محدوده دخانیات تهران فعلی است .  از کودکی علاقه خاصی به شعر و ادبیات پیدا می کند و علی رغم رشته دبیرستانیش (ریاضی) به دنبال ادبیات میرود و علی رغم ناکامی های اولیه با پشتکار فراوان به سرودن شعر می پردازد . 

 

    اولین شعری که از مسعود فردمنش به صورت حرفه ای مطرح می شود شعری است با این مضمون که «عروس نازم می شی»  که به دلیل مشکلاتی که قرار بوده آقای عارف بخوانند و نشده تبدیل شده به «عروست نازت می شم» که با صدای خانم مرضیه منتشر می شود . 

 

   مسعود فردمنش در سال 1985 از تهران خارج شده و به لس آنجلس  می رود و در آنجا مشغول به کار می شود . اما آن طرفتر هم سیاوش قمیشی که چند سالی زودتر عازم آمریکا شده بود بر حسب یک اتفاق  خوش یمن با فردمنش آشنا می شود و مسعود به سیاوش پیشنهاد یک آلبوم می دهد آلبومی  که امروزه به نام «حکایت » معروف است . 

 

   آلبوم حکایت در زمان خودش بسیار سر و صدای زیادی به پا کرد مردم آن زمان که به موسیقی های تند و کوبنده بیتلزها و پینک فلوید و ... عادت کرده بودند به یکباره با حکایت مواجه شدند که بسیار ریتم آرام و ساده ای داشت و سازبندی بیشتر حول پیانو  و در واقع تکنوازی پیانو بود . 

 

   پس از تهیه آلبوم  حکایت مسیر سیاوش و فردمنش تا سال ها از یکدیگر جدا بود  و ای کاش این داستان ادامه پیدا می کرد اگر چه این اتفاق با آلبوم حادثه دوباره تکرار شد. 

 

   حکایتی را  که سیاوش با فردمنش آغاز کرده بود ، فردمنش به تنهایی ادامه داد و نتیجه کار 8 حکایت دیگر شد که به تربیت از حکایت ۱ شروع و در حال حاضر به حکایت ۹ رسیده است .مسعود فردمنش از ابتدا به عنوان شاعر مطرح شده بود اما در گذر این سالها منهای صدای دکلمه ایش، آواز هم از او شنیده ایم . 

 

    مجموعه آلبومهای حکایت بیانگر حس وحال ما آدمیان است و در واقع حکایت بشر امروزی است ؛بشری که در کشاکش دردها و رنجها هنوز بسیاری از ارزش ها را به یاد دارد و به آنها عشق می ورزد. طنین خاصی که صدای فردمنش دارد سبک و سیاق خاصی را ایجاد کرده که مخصوص خود فردمنش است .صدای مخملی و عرفانی او همواره با پیام عشق و دوستی همراه بوده است کلام فردمنش هیچگاه رنگی از نصیحت و موعظه به خود نمی گیرد ، فقط زمزمه می کند :« من به دنبال  اتاقی خالی روزها می گردم ... و سگی بازیگوش...ودو تا مرغ و خروس» . 

 

   اشعار و فضای آثار فردمنش چه در حیطه ترانه سرایی و چه در حیطه موزیک رنگ و بویی سنتی دارند: « رو تابلوهای جاده ها سر گذر پیاده ها ... واسه ات پیغوم گذاشتم که هیچ کس و تو دنیا قد تو دوست نداشتم ...» ترانه ها سرشار از استعاره و ایهام هستند، این تعبیرات و تشابهات شاید در هیچ فرهنگی مثل فرهنگ ایران این قدر هوادار و خاطر خواه نداشته باشد . راز ماندگاری این ترانه ها هم همین با مردم بودن و از مردم گفتن است .مخاطب در مواجهه با این ترانه ها برای همذات پنداری ، خود را به جای قهرمان داستان گذاشته و با او هم درد می شود. واکنش لذت بخشی که در هنگام دیدن فیلم در سینما هم به همان شدت انجام می شود و مخاطب به یکباره  خود را در دل حوادث و اتفاقات می بیند  .

 

   سبک فردمنش یک سبک منحصر به فرد است ، ترکیبی از آواز و دکلمه، البته در دیگر خوانندگان هم این فرم دیده شده است؛ مثلا داریوش هم در برخی از کارهایش هم از صدای دکلمه ای  مخملی اش بهره گرفته ،هم از طنین صدای آوازش، اما در کارهای فردمنش این چیدمان (دکلمه و آواز ) بسیار ماهرانه و به جا صورت گرفته است.


آقای فردمنش امیدوارم سالهای سال برقرار و زنده باشید و باز هم تولدتون مبارک . 

گوشه هایی از جشن ازدواج فردمنش







فتیه عامری ، همسر با احساس مسعود فردمنش



فتیه عامری ، ؟، هاله عامری 



دانلود تمام عکس ها در سایز اصلی در یک فایل